سد سوم كه مصيبتي شده است راجع به مهريه است يك
وقتي آنها كه سر و كار با انقلاب و دين و امثال اينها نداشتند ميگفتند يك ميليون،
دو ميليون، سه ميليون حالا كم كم يك قدري رنگ انقلابي به خود گرفته ميگويند به
اسم صد و بيست و چهارهزار پيغمبر، سكه آزادي!! معلوم است اين بيچاره زير بار
ازدواج نميرود. بعضي اوقات از جمله در قُم يك چيز مزخرف هم اضافه ميكنند به نام
شيربها، ميدانيد شيربها يعني چه؟ يك امر خرافي است. يك امر بدي است. معناي شيربها
اين است كه من اين دختر را شيرش دادم لذا بايد يك پولي از تو بگيرم. اين پول را هم
كه به مادر نميدهند؛ پدر ميخورد اما به عنوان شيربها. شيربها چيست؟ مگر دختر ميفروشي
كه شيربها ميخواهي؟ شيربها يعني دختر فروختن. بسياري از فقها ميگويند مهريهها
از نظر شرعي اشكال دارد. يعني يك كسي كه هيچ ندارد آيا ميتواند يك ميليون به ذمه
قبول كند يا نه؟ بسياري از فقها ميگويند اين آقا كه چيزي ندارد نميتواند يك
ميليون را به ذمه بگيرد. بعضي فقها من جمله مرجع تقليد شما ميفرمايد ذمه وسيع
است. حالا او كه يك ميليون ندارد هيچ وقت هم نميتواند از او بگيرد حالا به ذمهي
او آمد. در روايات ميخوانيم از شومي دختر اين است كه مهريهي او زياد باشد. اگر
محبت نباشد مهريه چه ميتواند بكند! شما كه مهريه را زياد ميكنيد براي اين است كه
ميخواهيد پايبندي براي اين پسر براي اين دختر درست بكنيد. خوب اين پسر اگر محبت
نداشته باشد خداي ناكرده ناسازگار باشد دختر شما را از نظر خرج و مخارج بسيار عالي
اداره ميكند، از نظر رفت و شد بسيار عالي و موافق شما هم با او رفتار ميكند اما
وقتي ميآيد توي خانه باد ميكند، حرف ميزند. روز اول، روز دوم، روز دهم اين خانه
براي دختر تو يك سلول ميشود كه از هر زنداني بدتر است. كتك نميزند كه بگوئيد
نامسلمان است فحش نميدهد كه بگوئيد نامسلمان است اما با دخترت حرف نميزند، عبوس
ميشود. يك سال طول نميكشد كه اين دختر خانم ميگويد از مهرم كه گذشتم، گذشتم
تمام هستيام را ميدهم هرچه جهازيه هم دارم ميدهم. به قول معروف مهرم حلال جانم
آزاد. مهريه كه نميتواند پاي بند شوهر شود. بله اين را هم عرض كنم كه موافق بعضي
از كارهاي انقلابي ديگر هم نيستم بدون مهريه هم نميشود. اين هم درست نيست. مهريه
يك جلد كلامالله مجيد! پنج تا سكه آزادي! موافق اين هم نيستم. نه افراط نه تفريط.
مهريه يك ميليون، دو ميليون، يك ميليارد، دو ميليارد افراط است.
«لا يري الجاهل الا مفرطا او مفرطا»[1]
هر دو غلط است. پس چه بايد باشد؟
حد وسط، تعادل، شأن دختر، شأن پسر را بايد مراعات كرد ببينيم شأن اين دختر خانم،
شأن اين آقا پسر چه مقدار است؟ بسياري از دامادها، بسياري از خانوادههاي داماد و
عروس همان شب قبالهبرون با هم بد ميشوند يعني ضربه به محبتشان ميخورد. خيال ميكند
خانه ميخواهد بفروشد. ميگويند اين خانه را چند؟ ميگويد يك ميليون! تقاضا دارم
يك قدري كمتر. يكي دو نفر از آن طرف، يكي دو نفر از اين طرف چك و چك ميكنند و بالأخره
اين خانه را به جايي ميرسانند! حالا ميخواهد خواستگاري برود، قباله برون برود.
چند نفري از آن طرف و چند نفري از اين طرف ميآيند. آنها ميگويند آقا چند؟ ميگويد:
يك ميليارد! ميگويد: زياد است كمش كن! و گاهي بگو و مگو به آنجا ميرسد كه حرفهاي
تند ميآيد جلو، زخم زبانها ميآيد جلو، قهر و طرحها ميآيد جلو و همان وقت به
محبتها ضربه ميخورد. محبت نظير شيشه است «شيشه بشكسته را پيوند كردن مشكل است».
ديگر اين مادر شوهر تا عمر دارد دشمن اين عروس است و اين مادر زن تا عمر دارد دشمن
اين داماد است. و واي به آن ازدواجي كه در آن اختلاف باشد.
پي نوشت ها:
[1]. نهجالبلاغه، حكمت 67 ترجمه: نادان ديده نميشود مگر آنكه يا تند
رو است يا كند رو.